گزارش خطا در معنی کلمه 'frailty'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: خط‌ایی‌ كه‌ ناشی‌ازضعف‌ اخلاقی‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: نحیفی‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: ضعف‌ اخلاق‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: فرتوتی

واژگان شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: سستی‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. increasing Despite increasing physical frailty, he continued to write stories. | human a figure of authority, but one all too prone to human frailties | mental, physical

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :