گزارش خطا در معنی کلمه 'freezer'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: یخدان‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: منجمد كننده‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: یخچال‌ خیلی‌ سرد

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. domestic | fridge | chest | deep VERB + FREEZER fill, stock | defrost FREEZER + NOUN cabinet, compartment | bag, container | centre They bought all their frozen food from the same freezer centre. | contents Your freezer contents can be insured against loss.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :