فارسی
1
عمومی::
پوشیده ازشبنم یخ زده
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
english
1
general::
Phrase(s): frosted (over) Sl. angry; annoyed. • The clerk was really frosted over when I asked for a better one. • Why was he so frosted?
McGrawhill's American Idioms And Phrasal Verbs