گزارش خطا در معنی کلمه 'fruition'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: استنتاج‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: تمتع‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: برخورداری‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: میوه‌ اوری‌

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: پایان‌

شبکه مترجمین ایران

6 عمومی:: باروری‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. full VERB + FRUITION come to, reach Their efforts came to fruition many years later. | bring sth to It was left to her successor to bring the plan to its full fruition.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :