گزارش خطا در معنی کلمه 'fruitless'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: بی‌ میوه‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: بی‌ ثمر

شبکه مترجمین ایران

3 :: بی ثمر

واژگان شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   adj. VERBS be, prove, seem | render sth Dunbar's departure rendered the whole operation quite fruitless. ADV. quite, utterly | largely | apparently

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :