گزارش خطا در معنی کلمه 'fugitive'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: پناهنده‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: زودگذر

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: فراری‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: فانی‌

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: بی‌ دوام‌

شبکه مترجمین ایران

6 عمومی:: تبعیدی‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: noun one who flees: The arrested a danerous fugitive.

Simple Definitions

2 general::   noun ADJ. hunted, wanted one of the most wanted fugitives sought by the Italian police PREP. ~ from a sanctuary where fugitives from justice could shelter

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :