گزارش خطا در معنی کلمه 'furnace'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: تنور

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: پاتیل‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: (مج)

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: كوره‌

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: تون‌ حمام‌ و غیره‌

شبکه مترجمین ایران

6 عمومی:: دیگ‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: noun heater: We used a furnace to heat the house.

Simple Definitions

2 general::   noun ADJ. blazing, fiery, hot, red-hot | electric, gas | glass, steel | blast VERB + FURNACE fire enough coal to fire the furnaces FURNACE + VERB burn, glow The furnaces glowed fiercely. | roar A dark shed, lit only by the glow of roaring furnaces.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :