گزارش خطا در معنی کلمه 'furrow'
برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن
کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت
'معانی جدید'
معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه
'ارسال'
کلیک کنید
.
فارسی
شبکه مترجمین ایران
2
عمومی::
زمین یامزرعه شخم زده
شبکه مترجمین ایران
شبکه مترجمین ایران
شبکه مترجمین ایران
english
1
general::
verb deep wrinkles: His forehead furrowed when he spoke.
Simple Definitions