گزارش خطا در معنی کلمه 'gambling'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: قمار

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی

2 عمومی:: قماربازی‌

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی

english

1 general::   noun ADJ. compulsive He went to a psychiatrist about his compulsive gambling. | illegal The police are trying to stop all illegal gambling. | legalized, legitimate GAMBLING + NOUN casino, club, den | table | debt She ran up gambling debts worth a million pounds. | man If I were a gambling man, I'd put my money on him resigning soon.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :