گزارش خطا در معنی کلمه 'garment'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: پوشاک

واژگان شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: رخت‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: پوشاك‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: جامه‌ رو

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: جامه‌

شبکه مترجمین ایران

6 تاریخ:: پوشاک (جامه)

واژگان شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: noun outer clothes: Her garment was a fur coat.

Simple Definitions

2 general::   noun ADJ. heavy | shapeless | knitted, woollen VERB + GARMENT have on, wear She wore a shapeless knitted garment.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :