گزارش خطا در معنی کلمه 'gentle'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: ارام‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: نجیب‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: با تربیت‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: اهسته‌

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: مهربان‌

شبکه مترجمین ایران

6 عمومی:: ملایم‌

شبکه مترجمین ایران

7 عمومی:: لط‌یف‌

شبکه مترجمین ایران

8 روان شناسی و مشاوره:: ملایم

واژگان شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: adj. tender: The doctor was gentle with patients.

Simple Definitions

2 general::   adj. VERBS appear, be, look, seem, sound | become ADV. extremely, very | almost | fairly, quite | surprisingly, unusually | deceptively His mouth looked deceptively gentle. PREP. on The new treatments are gentle on your hair. | with She was very gentle with the children.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :