گزارش خطا در معنی کلمه 'animosity'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: دشمنی

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: عداوت‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: شهامت‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: عداوت

واژگان شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: كینه‌

شبکه مترجمین ایران

6 عمومی:: خصومت

واژگان شبکه مترجمین ایران

7 عمومی:: جسارت‌

شبکه مترجمین ایران

8 عمومی:: دشمنی‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. personal VERB + ANIMOSITY bear Despite everything, she bore her former boss no animosity. | arouse, stir up PREP. without ~ They managed to discuss their past disagreements without animosity. | ~ between The two rivals for party leadership insist that there is no animosity between them. | ~ towards the animosity of some locals towards asylum seekers

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :