گزارش خطا در معنی کلمه 'gifted'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: دارای‌ بخشش‌ یانعمت‌ خداداده‌

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی

2 عمومی:: موید

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی

3 عمومی:: بااستعداد

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی

english

1 general::   adj. VERBS be ADV. exceptionally, extremely, highly, immensely, prodigiously, supremely, very | undeniably | naturally a naturally gifted sportswoman | uniquely | precociously | academically, athletically, intellectually, musically academically gifted children PREP. at He's very gifted at maths. | in gifted in the art of healing | with Their helpers are gifted with amazing powers of patience.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :