گزارش خطا در معنی کلمه 'gin'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: ماشین‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: جرثقیل‌ پایه‌ دار

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: ماشین‌ پنبه‌ پاك‌ كنی‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: افزار

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. stiff | double, large | small | pink, sloe VERB + GIN drink, have ‘What are you drinking?’ ‘I'll have a gin and tonic, please.’ | sip | pour (sb) She poured herself a large gin. PHRASES a gin and tonic

Oxford Collocations Dictionary

2 general:: noun colorless alcoholic beverage: They drank gin each evening. noun mechanical device: Eli Whitney invented a cotton gin.

Simple Definitions

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :