گزارش خطا در معنی کلمه 'ginger'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: تندی‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: زنجبیل‌ زدن‌ به‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: (گ‌ش‌) زنجبیل‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: حرارت‌

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: تحریك‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: ginger sth up [ M ] to make something more exciting, interesting or active • They've gingered up the book cover with a new design, but the contents are the same.

Cambridge-Phrasal Verbs

2 general:: noun seasoning: Ginger is used in cooking.

Simple Definitions

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :