گزارش خطا در معنی کلمه 'girdle'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: حلقه‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: كمر

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: حلقه‌ای‌ بریدن‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: كرست‌

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: احاط‌ه‌ كردن‌

شبکه مترجمین ایران

6 عمومی:: كمربند

شبکه مترجمین ایران

7 تاریخ:: حمایل(کمربند)

واژگان شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: noun undergarment worn over the waist: Women sometimes wore girdles to look good.

Simple Definitions

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :