گزارش خطا در معنی کلمه 'gist'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: ملخص‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: جان‌ كلام‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: مط‌لب‌ عمده‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: لب‌ كلام‌

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: نكته‌ مهم‌

شبکه مترجمین ایران

6 عمومی:: مراد

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun the gist ADJ. general VERB + GIST convey, give (sb) It is difficult to convey the gist of Reich's ideas simply. | follow, get, understand PREP. ~ of I could follow the general gist of their conversation.

Oxford Collocations Dictionary

2 general:: noun the central idea; the essence: I managed to get the gist of his argument.

Simple Definitions

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :