گزارش خطا در معنی کلمه 'annoy'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: دلخوركردن‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: آزرده کردن

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: رنجه دادن

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: آزردن

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: بستوه‌ اوردن‌

شبکه مترجمین ایران

6 عمومی:: عصبانی کردن

شبکه مترجمین ایران

7 عمومی:: رنجاندن‌

شبکه مترجمین ایران

8 عمومی:: رنجه کردن

شبکه مترجمین ایران

9 عمومی:: رنجاندن

شبکه مترجمین ایران

10 عمومی:: ازردن‌

شبکه مترجمین ایران

11 عمومی:: اذیت‌ كردن‌

شبکه مترجمین ایران

12 عمومی:: مزاحم شدن

شبکه مترجمین ایران

13 عمومی:: آسوده نگذاشتن

شبکه مترجمین ایران

14 عمومی:: مردم آزاری کردن

شبکه مترجمین ایران

15 عمومی:: اذیت کردن

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: verb bother: Your noise will annoy your friends.

Simple Definitions

2 general::   verb ADV. intensely, really His air of calm superiority annoyed her intensely. It really annoys me when people forget to say thank you. | slightly VERB + ANNOY be beginning to The wasps were beginning to annoy me. PHRASES do sth just/only to annoy sb I only stay out late to annoy my parents.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :