گزارش خطا در معنی کلمه 'glaze'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: لعاب‌ شیشه‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: لعاب‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: لعابی‌كردن‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: مهره‌

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: پرداخت‌

شبکه مترجمین ایران

6 عمومی:: برق‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: noun thin glassy coating of ice: We noticed a icy glaze forming on the lake. verb a glassy film: His eyes glazed over when he thought of his crime.

Simple Definitions

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :