گزارش خطا در معنی کلمه 'goggles'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 محیط زیست و منابع طبیعی:: عینک ایمنی

واژگان شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: عینك‌ ایمنی‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: عینكی‌ كه‌ اط‌رافش‌ پوشیده‌ شده‌ وبرای‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: noun a pair of tight-fitting eyeglasses: The lab assistant wore safety goggles.

Simple Definitions

2 general::   noun ADJ. protective, safety | driving, flying, motorcycle, ski, snow, swimming QUANT. pair VERB + GOGGLES have on, wear | put on, take off GOGGLES + VERB steam up My swimming goggles keep steaming up so I can't see.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :