گزارش خطا در معنی کلمه 'graduation'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: فراغت‌ از تحصیل‌

شبکه مترجمین ایران

2 مکانیک:: درجه بندی

واژگان شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. college, university GRADUATION + NOUN ceremony, day Mark's whole family attended his graduation ceremony. PREP. after ~ She managed to find a job immediately after graduation. | on/upon ~ On graduation, he plans to travel around Asia.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :