گزارش خطا در معنی کلمه 'granddaughter'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: دختر پسر

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: دختر دختر

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: نوه‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: noun child's daughter: My granddaughter is four years old.

Simple Definitions

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :