گزارش خطا در معنی کلمه 'grandson'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: پسر دختر

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: پسر پسر

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: نوه‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: noun child's son: I have one grandson in California.

Simple Definitions

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :