گزارش خطا در معنی کلمه 'gratifying'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: مایه‌ خوشی‌

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی

2 عمومی:: خوشی‌ دهنده‌

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی

3 عمومی:: راضی‌ كننده‌

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی

4 عمومی:: لذت‌ بخش‌

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی

english

1 general::   adj. VERBS be | find sth ADV. extremely, most, particularly, very PREP. for It is most gratifying for me to know that my work has been useful.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :