گزارش خطا در معنی کلمه 'gross'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: فاهش‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: قراص‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: درشت‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: ناخالص‌

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: ناخالص

شبکه مترجمین ایران

6 عمومی:: ستبر

شبکه مترجمین ایران

7 عمومی:: زمخت‌

شبکه مترجمین ایران

8 عمومی:: عمده‌

شبکه مترجمین ایران

9 عمومی:: بزرگ‌

شبکه مترجمین ایران

10 عمومی:: درشت‌ بافت‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: adj. obvious: It's a gross miscarriage of justice.

Simple Definitions

2 general:: adj. total money: The gross profit was $2000.

Simple Definitions

3 general:: gross sb out [ M ] mainly US informal If something grosses you out, you think it is very unpleasant or disgusting • He smells and he's dirty - he really grosses me out.

Cambridge-Phrasal Verbs

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :