گزارش خطا در معنی کلمه 'grounding'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 روان شناسی و مشاوره:: تمرکز حواس

واژگان شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. good, solid, thorough | basic VERB + GROUNDING have All applicants for the job should have a basic grounding in computer skills. | get | give (sb), provide (sb with) The course should give you a thorough grounding in financial matters. PREP. ~ in to get a good grounding in science

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :