گزارش خطا در معنی کلمه 'guitar'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: گیتار زدن‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: گیتار

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: (مو) عود شش‌ سیمه‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. acoustic, electric | bass, lead, rhythm | classical, jazz, rock | 6/12-string VERB + GUITAR strum (on) As she sang, she strummed her guitar. | tune (up) | build, make GUITAR + NOUN string | lick, riffMUSIC

Oxford Collocations Dictionary

2 general:: noun music instrument: He played the guitar and sang.

Simple Definitions

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :