گزارش خطا در معنی کلمه 'habitual'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: معتاد

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: شخص‌ دائم‌ الخمر

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: عادی‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: همیشگی‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: adj. chronic: He was a habitual smoker.

Simple Definitions

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :