گزارش خطا در معنی کلمه 'haircut'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 حسابداری و مالی:: کاهش

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: سلمانی‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: موچینی‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. decent, good | new | short, skinhead VERB + HAIRCUT get, have You ought to smarten up and have a haircut before the interview. | need He was unshaven, and badly needed a haircut.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :