گزارش خطا در معنی کلمه 'halve'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: دونیم‌ كردن‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: دو نصف‌ كردن‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: verb split: We will halve the work for them.

Simple Definitions

2 general::   verb ADV. more than | almost, nearly, virtually | approximately, roughly | effectively PREP. in The shares have more than halved in value since the summer high of 572p. | to Overall operating profits halved to $24 million.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :