گزارش خطا در معنی کلمه 'hardly'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: بسختی‌

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی

2 عمومی:: سخت‌

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی

3 عمومی:: بزحمت‌

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی

4 عمومی:: مشكل‌

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی

5 عمومی:: بادرشتی‌

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی

english

1 general:: adv. barely: He could hardly lift the heavy load.

Simple Definitions

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :