گزارش خطا در معنی کلمه 'hardy'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: بادوام‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: دلیر نما

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: متهور

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: جسور

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: پرط‌اقت‌

شبکه مترجمین ایران

6 عمومی:: دلیر

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: adj. rugged: He was a hardy hiker.

Simple Definitions

2 general:: adj. strong: It was a hardy tree that withstood the wind.

Simple Definitions

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :