گزارش خطا در معنی کلمه 'hasty'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: بدموقع

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: عجولانه

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: عجول‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: ناپخته

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: شتاب زده

شبکه مترجمین ایران

6 عمومی:: تند

شبکه مترجمین ایران

7 عمومی:: زودرس‌

شبکه مترجمین ایران

8 عمومی:: شتاب‌ زده‌

شبکه مترجمین ایران

9 عمومی:: دست‌ پاچه‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: adj. impetuous: They made a hasty decision.

Simple Definitions

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :