گزارش خطا در معنی کلمه 'he refused to go'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: از رفتن‌ ابا كرد

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی

2 عمومی:: حاضر نشد برود

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی

3 عمومی:: نخواست‌ برود

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :