گزارش خطا در معنی کلمه 'abroad'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: پهن‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: بیرون‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: وسیع‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: خارج‌ از كشور

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: خارج‌

شبکه مترجمین ایران

6 عمومی:: گسترش‌ یافته‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: adj. out of one's own country: He is abroad in France. adj. covering a large area; widely: Change is abroad in China.

Simple Definitions

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :