گزارش خطا در معنی کلمه 'heartbeat'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: ضربان‌ قلب‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: (مج) جنبش‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: تپش‌ دل‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: احساسات‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. irregular, regular | racing She was suddenly aware of her racing heartbeat. VERB + HEARTBEAT monitor | feel PHRASES the sound/thud of a heartbeat I could feel the thud of my heartbeat.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :