گزارش خطا در معنی کلمه 'heartland'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: منط‌قه‌ مركزی‌ وحیاتی‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. agricultural, industrial the industrial heartland of Germany | Conservative, Labour, etc. | traditional PREP. in a/the ~ The party has lost seats in its traditional heartland of southern Thailand.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :