گزارش خطا در معنی کلمه 'heater'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: دستگاه‌ تولید گرما

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: بخاری‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: چراغ‌ خوراك‌ پزی‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: متصدی‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. convector, fan, immersion, instantaneous, multi-point, storage | electric, gas, oil, paraffin | aquarium, car, greenhouse, pool, room, water VERB + HEATER have off/on | turn off/on | turn down/up HEATER + VERB be off/on Even with the heater full on, the room felt cold.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :