گزارش خطا در معنی کلمه 'appertain'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: مربوط‌ بودن‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: اختصاص‌ داشتن‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: متعلق‌ بودن‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: وابسته‌ بودن‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: appertain to sth formal to be connected to or belong to • She enjoyed the privileges appertaining to the office of chairman.

Cambridge-Phrasal Verbs

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :