گزارش خطا در معنی کلمه 'hibernation'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: (در بعضی‌ از موجودات‌) بسر بردن‌ زمستان‌ درحال‌ خواب‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. long | winter VERB + HIBERNATION go into At the first cold of autumn, many insects go into hibernation. | emerge from PREP. in ~ The tortoise spends the winter months in hibernation.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :