گزارش خطا در معنی کلمه 'hinder'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: واقع‌ در عقب‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: مانع‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: پشتی‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: عقبی‌

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: پسین‌

شبکه مترجمین ایران

6 عمومی:: عقب‌ انداختن‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   verb ADV. greatly, seriously These killings have seriously hindered progress towards peace. VERB + HINDER be likely to, tend to Bulky clothes tend to hinder movement. PHRASES help or hinder sth factors which might help or hinder a child's progress at school

Oxford Collocations Dictionary

2 general:: verb obstruct: We should not hinder their efforts.

Simple Definitions

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :