گزارش خطا در معنی کلمه 'hindrance'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: بازماندگی‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: مانع‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: اذیت‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: ازار

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: پاگیری‌

شبکه مترجمین ایران

6 عمومی:: سبب‌ تاخیر

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. great VERB + HINDRANCE be, prove Having a car in the city might prove a hindrance. PREP. without ~ (formal) The cook needs room to get at the cooker, sink and cupboards without hindrance. | ~ to The new regulations are actually a great hindrance to teachers. PHRASES without let or hindrance (law)

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :