گزارش خطا در معنی کلمه 'hit off'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: هم‌ عقیده‌ شدن‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: هم‌ اهنگ‌ بودن‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: Phrase(s): hit something off to begin something; to launch an event. • She hit off the fair with a speech. • The mayor hit the fair off by giving a brief address.

McGrawhill's American Idioms And Phrasal Verbs

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :