گزارش خطا در معنی کلمه 'homogeneous'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: متوافق‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: (زیست‌ شناسی‌) مقاربت‌ كننده‌ باهم‌ جنس‌ خود

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   adj. VERBS be | become ADV. remarkably, very | totally | largely | fairly, relatively | increasingly | apparently | supposedly | internally | culturally, ethnically, linguistically, racially, socially a culturally homogeneous society

Oxford Collocations Dictionary

2 general:: adj. of the same or similar nature of kind: They lived in a very homogeneous society.

Simple Definitions

3 social science:: همگن

واژگان شبکه مترجمین ایران

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :