گزارش خطا در معنی کلمه 'hostage'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: گروگان‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: (م‌م‌) وثیقه‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: شخص‌ گروی‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: گرو

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: noun a person kept in a conflict as security: They kept the man as their hostage.

Simple Definitions

2 general::   noun VERB + HOSTAGE hold (sb) Eight people were held hostage for four months. | seize, take (sb) The gunmen took 24 hostages. | free, release, set free diplomatic efforts to get the hostages released

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :