گزارش خطا در معنی کلمه 'huge'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: بزرگ‌ جثه‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: كلان‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: سترگ‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: تنومند

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: گنده‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: adj. enormous: She drove a huge automobile.

Simple Definitions

2 general::   adj. VERBS be, look | become, grow Her eyes grew huge. ADV. really This is a really huge amount of money. | absolutely, simply Their house is absolutely huge! | potentially There's a potentially huge demand for this product.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :