گزارش خطا در معنی کلمه 'husk'
برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن
کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت
'معانی جدید'
معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه
'ارسال'
کلیک کنید
.
فارسی
1
عمومی::
غلاف یا كاسه گل
شبکه مترجمین ایران
شبکه مترجمین ایران
3
عمومی::
بی سبوس كردن
شبکه مترجمین ایران
شبکه مترجمین ایران
شبکه مترجمین ایران
english
1
general::
noun outer covering of a fruit, vegetable: You must remove the husk to eat it. verb remove outer covering: Husk the coconut on a spike first.
Simple Definitions