گزارش خطا در معنی کلمه 'hustle'
برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن
کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت
'معانی جدید'
معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه
'ارسال'
کلیک کنید
.
فارسی
شبکه مترجمین ایران
شبکه مترجمین ایران
3
عمومی::
بزور وادار كردن
شبکه مترجمین ایران
شبکه مترجمین ایران
english
1
general::
verb to jostle or shove roughly: The crowd hustled her until she fell. noun unethical way of doing business: It looks like a hustle to me.
Simple Definitions