گزارش خطا در معنی کلمه 'icy'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: یخی‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: خنك‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: پوشیده‌ از یخ‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: بسیارسرد

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: adj. freezing: It was an icy day in December. adj. unfriendly: She gave him an icy stare.

Simple Definitions

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :