گزارش خطا در معنی کلمه 'impending'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: متوجه‌

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی

2 عمومی:: تهدید كننده‌

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی

3 عمومی:: اویزان‌

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی

4 عمومی:: مشرف‌

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی

english

1 general:: adj. about to take place: Her retirement is impending.

Simple Definitions

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :